-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 مرداد 1387 16:39
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد؛ نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت، ولی بسیار مشتاقم، که از خاک گلویم سوتکی سازد گلویم سوتکی باشد، به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی در پی دم گرم خویش را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد، بدینسان بشکند در من، سکوت مرگبارم را...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 مرداد 1387 14:30
"I have no religion, but if I were to choose one, it would be that of Shariati's." -Jean-Paul Sartre
-
نامه شهریار به انیشتن
جمعه 4 مرداد 1387 12:03
نامه شهریار به انیشتن انیشتن یک سلام ناشناس البته می بخشی دوان در سایه روشنهای یک مهتاب خلیایی نسیم شرق می آید شکنج طره ها افشان فشرده زیر بازو شاخه های نرگس و مریم از آنهایی که در سعدیه شیراز می روید ز چین و موج دریاها و پیچ و تاب جنگل ها دوان می آید صبح سحر خواهد بسر کوبد در خلوت سرای سلطان قصر ریاضی را درون کاخ...
-
شب
جمعه 4 مرداد 1387 11:10
اگر که بیهده زیباست شب برای چه زیباست شب برای که زیباست ؟ - شب و رود بی انحنای ستارگان که سرد می گذرد. و سوگواران دراز گیسو بر دو جانب رود یادآورد کدام خاطره را یا قصیده ی نفسیگر غوکان تعزیتی می کنند. به هنگامی که هر سپیده به صدای هماواز دوازده گلوله سوراخ می شود؟ اگر که بیهده زیباست شب برای که زیباست شب برای چه...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 مرداد 1387 11:08
در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان، و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیبا ترین سرودها را زیرا که مردگان این سا ل عاشق ترین زندگان بودند. دستت را به من بده دست های تو با من آشناست ای دیر یافته! با تو سخن می گویم بسان ابر که با توفان بسان علف که با صحرا بسان باران که با دریا بسان پرنده که با بهار بسان درخت...
-
قصه نیستم که بگوئی
جمعه 4 مرداد 1387 11:03
قصه نیستم که بگوئی نغمه نیستم که بخوانی صدا نیستم که بشنوی یا چیزی چنان که ببینی یا چیزی چنان که بدانی ... من درد مشترکم مرا فریاد کن. درخت با جنگل سخن می گوید علف با صحرا ستاره با کهکشان و من با تو سخن می گویم نامت را به من بگو دستت را به من بده حرفت را به من بگو قلبت را به من بده، من ریشه های ترا دریافته ام با لبانت...
-
مرگ شاعر
پنجشنبه 3 مرداد 1387 14:25
مرگ شاعر شاعری مرد دراندوه و سکوت کرد پرواز به سوی ملکوت ناگهان شهر پراز ولوله شد سیل تشییع کنان قافله شد گرچه از وحشت تنهایی مرد عالمی جسم نحیفش را برد گرچه در بودنش از زیر زدند سایه اش را همه با تیر زدند این زمان یکدل و یکرنگ شدند وقت تجلیل هماهنگ شدند پیش او خاک سیه کام گشود گنج احساس دران خاک غنود همه حقگوی و...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 مرداد 1387 12:24
If you born poor, it's not your mistakes. but if you die poor it's your mistake . "Bill Gates"
-
در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود.
پنجشنبه 3 مرداد 1387 12:19
در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود. و کلمه، بی زبانی که بخواندش، و بی اندیشه ای که بداندش، چگونه می تواند بود؟ و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود، و با نبودن، چگونه می توان بودن؟ و خدا بود و، با او، عدم، و عدم گوش نداشت، حرفهایی هست برای گفتن، که اگر گوشی نبود، نمی گوییم، و حرفهایی هست برای نگفتن، حرفهایی که...
-
یک تفنگ و یک قلب اثری از یفگنی قلی اف
سهشنبه 1 مرداد 1387 20:09
یک تفنگ و یک قلب اثری از یفگنی قلی اف مادر خرس پارچه ای را از دست پسرک گرفت و گفت:«نه پسرم، این کار درست نیست. تو نباید کله اش را بکشی. دردش می آید.» پسرک با لحن حق به جانب گفت:«اما او که زنده نیست!» پسرک گونه های تپل و لب هایی چاقالو داشت و فوراً لب ورچید. او چنان قیافه با مزه ای به خودش گرفته بود که آدم را خلع سلاح...